داده ای موجود نمی باشد
|
|
|
آب آشاميدني |
آب گوارايي است كه عوامل فيزيكي، شيميايي و بيولوژيكي آن در حد استانداردهاي مصوب باشد و مصرف آن عارضه سويي در كوتاهمدت يا دراز مدت در انسان ايجاد نكند. (بند ب از ماده 1 آييننامه بهداشت محيط مصوب 24/4/1371 هيأت وزيران) |
|
|
بائر |
زمينى كه مالك دارد و براى مدت نا معلومى درآن كشت وكاري نشود. رك. اراضى بائر و باير |
|
|
بائر بلامالك |
رك. اراضى متروكه |
|
|
مكرر- باجگاه |
مراتعى كه ازآن حق علفچر گيرند وچون در اغلب اين مراتع كه طبيعى بوده و باحدى تعلق نداشته در ايام قديم ارباب سيف وسوط بستم اين حق را مى گرفتند از اين روآنجا را باجگاه مى خواندند. |
|
|
بازار |
محل تجمع كالا وامورى كه مورد معامله بين اشخاص مختلف قرار مى گيرد. |
|
|
بازار آزاد |
جائى كه دادوستد برضايت طرفين درآن صورت گيرد ملاك قصد و رضاى طرفين است و اگر نسبت ببعضى از امور راجع بعقد معيني سكوت پيش آيد عرف وعادت جاى آن سكوت را مى گيرد. ازمختصات بازار آزاد اين است كه درآن اشياء سريع- الفساد وغير كالاى بورسى هم درآن معامله ميشود رك. بازار رسمى- كالاى بورسى |
|
|
بازار رسمى |
يا بازار منظم يا بازار مقيد يا بورس (رك. بورس) در بورس يا بازار رسمى اشياء سريع الفساد معامله نميشود ومعاملات بوعده تابع مقررات بورس ميباشد جنس كالا و موعد تسليم مورد معامله و طرز پرداخت بها وكليه خصوصيات داد وستد تابع آئين نامه خاصي است كه قبلا مقرر شده است و دولت در امور بازرگاني اين بازار و نظم داخلى آن دخالت فراوان دارد. |
|
|
بازار عادى |
مرادف بازار آزاد است (رك. بازار آزاد) |
|
|
بازار منظم |
مرادف بورس و بازار رسمى است (رك. بورس - بازار رسمى) |
|
|
بازار موسمى |
بازار موسمى يا مكاره بازارى است كه به تناوب در پاره اى از ازمنه وبطور مرتب تشكيل شود و اسم آن گاهى بر محل تشكيل بازار مذكور اطلاق ميشود مانند دوشنبه بازار شهر رشت كه معروف است. در لنگرود گيلان كه زادگاه ما است روزهاى شنبه و چهارشنبه بازار است و سابقا رونق بيشتر داشت و فعلا روبزوال است. |